خورشید! بتاب و برکاتی بفرست
ای ابر! ببار آب حیاتی بفرست
ای در منای عشق خدا جانفدا حسین
در پیکر مبارزه خون خدا حسین
به باران فکر کن... باران نیاز این بیابان است
ترکهای لب این جاده از قحطی باران است
مهر خوبان دل و دین از همه بیپروا برد
رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد
نه از لباس کهنهات نه از سرت شناختم
تو را به بوی آشنای مادرت شناختم
چه شب است یا رب امشب كه شكسته قلب یاران
چه شبى كه فیض و رحمت، رسد از خدا چو باران