ببین که با غم و اندوه بعد رفتن تو
میان معرکه ماییم و راه روشن تو
بگو با من که در آن روز و در آنجا چه میدیدی؟
شهید من! میان تیر و ترکشها چه میدیدی؟
مگر نه اینکه همان طفل غزه طفل من است
چرا سکوت کنم سینهام پر از سخن است
این عطر دلانگیز که از راه رسیده
بخشیده طراوات به دل و نور به دیده
اگر چه خانه پر از عکس و نام و نامۀ توست
غریب شهری و زخمت شناسنامۀ توست
در عشق، رواست جاننثاری کردن
حق را باید، همیشه یاری کردن
يك بار ديگر بازى دار و سر ما
تابيده خون بر آفتاب از پيكر ما
در جام دیده اشک عزا موج میزند
در صحن سینه شور و نوا موج میزند