باید برای درک حضورش دعا کنیم
خود را از این جهان خیالی جدا کنیم
انگار که این فاصلهها کم شدنی نیست
میخواهم از این غم نسرایم، شدنی نیست
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
در خاک دلی تپنده باقی ماندهست
یک غنچۀ غرق خنده باقی ماندهست
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
هوای بام تو داریم ما هواییها
خوشا به حال شب و روز سامراییها
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد