گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
تیغ از تو طراوت جوانی میخواست
خاک از تو شکوه آسمانی میخواست
مصائب تو مگر از مسیح کمتر بود؟
چه قدر سهم دل آخرین پیمبر بود؟
نمیجنبد ز جا مرداب کوفه
چه دلگیر است و سنگین، خواب کوفه
امشب که به نام عشق، آغاز شدهست
دنیا پر از آوازۀ اعجاز شدهست
وقتی سکوت سبز تو تفسیر میشود
چون عطرِ عشق، نام تو تکثیر میشود
زمین ز بتکدهها پُر شدهست، ابراهیم!
دوباره دور تفاخر شدهست ابراهیم
دنیاست در تلاطم و طوفان کران کران
خشم و خشونت و غم کشتار بیامان
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد