امشب ز غم تو آسمان بیماه است
چشم و دل ما قرین اشک و آه است
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
الهی به مستان میخانهات
به عقلآفرینان دیوانهات
نگاهم در نگاه شب، طنینانداز غوغاییست
کمی آنسوتر از شبگریههایم صبح فرداییست
ببین که بیتو نماندم، نشد کناره بگیرم
نخواستم که بیفتد به کوره راه، مسیرم