خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
بیا که عزم به رفتن کنیم اگر مَردیم
بیا دوباره به شبهای کوفه برگردیم
وقتی كه شكستهدل دعا میكردی
سجادۀ سبز شكر، وا میكردی
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم
شراره میکشدم آتش از قلم در دست
بگو چگونه توان برد سوی دفتر دست؟