کیست این مردی که رو در روی دنیا ایستاده؟
در دل دریای دشمن بیمحابا ایستاده؟
چون وجود مقدس ازلی
شاهد دلربای لم یزلی
من به پابوسی تو آمدهام
شهر گلدستههای رنگارنگ
صبح صادق که میدمد دل من
سرخوش از بادۀ حضور شود
باز گویا هوای دل ابریست
باز درهای آسمان باز است
ساز غم گر ترانهای میداشت
آتش دل، زبانهای میداشت