تصور کن تو در سنگر، وَ داعش در کمین باشد
تصور کن جهانت شکل یک میدان مین باشد
سینهها با سوختن، ارزندهتر خواهند شد
شمعها در عمق شب، تابندهتر خواهند شد
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
ماییم در انحصار تن زندانی
ما هیچ نداریم به جز حیرانی
چرا چو خاک چنین صاف و ساده باید مرد؟
و مثل سایه به خاک اوفتاده باید مرد؟
سوخت آنسان که ندیدند تنش را حتی
گرد خاکستری پیرهنش را حتی