چه رنجها که به پیشانی تو دیده نشد
که غم برای کسی جز تو آفریده نشد
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
تا باد مرکبیست برای پیام تو
با هر درخت زمزمهوار است نام تو
زخمی شکفته، حنجرهای شعلهور شدهست
داغ قدیمی من از آن تازهتر شدهست
دل غریب من از گردش زمانه گرفت
به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين