دنیا به دور شهر تو دیوار بسته است
هر جمعه راه سمت تو انگار بسته است
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
فتنه اینبار هم از شام به راه افتادهست
کفر در هیئت اسلام به راه افتادهست
خدایا، تمام مرا میبرند
کجا میبرندم، کجا میبرند؟
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود