سلام خاک رسولان! سلام ارض فلسطین!
چقدر زخم به تن داری ای ستارۀ خونین
شرط محبت است بهجز غم نداشتن
آرام جان و خاطر خرم نداشتن
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
این چندمین نامهست بابا مینویسم؟
هر چند یادت نیست امّا مینویسم
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود