دل و جانم فدای حضرت دوست
نی، فدای گدای حضرت دوست
ماییم ز قید هر دو عالم رَسته
جز عشق تو بر جمله درِ دل بسته
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
در آن میان چو خطبهٔ حضرت، تمام شد
وقت جوابِ همسفران بر امام شد
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود