آیینه، اشکِ کودکان؛ قرآن، علیاصغر
ای مشک! در سینه نمیگنجد دلم دیگر
دوباره لرزش دست تو بیشتر شده است
تمام روز تو در این اتاق سر شده است
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
از سمت حرم شنیدهام میآید
با تیغ دو دم شنیدهام میآید
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود