گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
کیسههای نان و خرما خواب راحت میکنند
دستهای پینهدارش استراحت میکنند
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
معشوق علیاکبری میطلبد
گاهی بدن و گاه سری میطلبد
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود