شنیده بود شهادت طنین گامت را
چه خوب داد خدا پاسخ سلامت را
ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
سبزپوشا با خودت بخت سپید آوردهای
گل به گل هر جا بهاری نو پدید آوردهای
با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
موسایی و صد جلوه به هر طور کنی
هر جا گذری، حکایت از نور کنی
هر کس به سایۀ تو دو رکعت نماز کرد
با یک قنوت هر چه گره داشت، باز کرد
از کوی تو ای قبلۀ عالم! نرویم
با دست تهی و دل پُر غم نرویم
مشتاق و دلسپرده و ناآرام
زین کرد سوی حادثه مَرکب را
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
آن سوی حصار را ببینیم ای کاش
آن باغ بهار را ببینیم ای کاش
خم کرد پشت زمین را، ناگاه داغ گرانت!
هفت آسمان گریه کردند، بر تربت بینشانت!
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
آقا سلام بر تو و شام غریب تو
آقا سلام بر دل غربت نصیب تو
سلام ای بادها سرگشتهٔ زلف پریشانت
درود ای رودها در حسرت لبهای عطشانت
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود