هستی ندیده است به خود ماتم اینچنین
کی سایهای شد از سر عالم کم اینچنین؟
برای لحظۀ موعود بیقرار نبودم
چنانکه باید و شاید در انتظار نبودم
دیر شد دیر و شب رسید به سر
یارب! امشب نکوفت حلقه به در
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز
نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز