ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
قسمت این بود که با عشق تو پرواز کنم
و خدا خواست که بیدست و سر، آغاز کنم
دیر شد دیر و شب رسید به سر
یارب! امشب نکوفت حلقه به در
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز
نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز
روشن از روی تو آفاق جهان میبينم
عالم از جاذبهات در هيجان میبينم