غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
دیر شد دیر و شب رسید به سر
یارب! امشب نکوفت حلقه به در
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
دل اگر تنگ و جان اگر خستهست
گاه گاهی اگر پریشانیم
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز
نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز
روشن از روی تو آفاق جهان میبينم
عالم از جاذبهات در هيجان میبينم