برخیز سحر ناله و آهی میکن
استغفاری ز هر گناهی میکن
تا نیست نگردی، رهِ هستت ندهند
این مرتبه با همتِ پستت ندهند
حاجی به طواف کعبه اندر تک و پوست
وَز سعی و طواف هرچه کردهست، نکوست
وقتی كه شكستهدل دعا میكردی
سجادۀ سبز شكر، وا میكردی
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
نور فلک از جبین تابندۀ اوست
سرداریِ کائنات زیبندۀ اوست
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟
الهی الهی، به حقّ پیمبر
الهی الهی، به ساقی کوثر