ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
از روی توست ماه اگر اینسان منوّر است
از عطر نام توست اگر گل، معطّر است
بیهوده مکن شکایت از کار جهان
اسرار نمیشوند همواره عیان
ای آسمان به راز و نیازت نیازمند
آه ای زمین به سوز و گدازت نیازمند
مردان غیور قصّهها برگردید
یک بار دگر به شهر ما برگردید
هیچکس اینجا نمیفهمد زبان گریه را
بغض میگیرد ز چشمانم توان گریه را
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من
هر منتظری که دل به ایمان دادهست
جان بر سر عشق ما به جانان دادهست
قلبی که در آن، نور خدا خواهد بود
در راه یقین، قبلهنما خواهد بود
در ماه خدا که فصل ایمان باشد
باید دل عاشقان، گلافشان باشد