تیغ است و آتش است و هزاران فدایی است
هر جا که نام اوست هوا کربلایی است
وقتی نمازها همه حول نگاه توست
شاید که کعبه هم نگران سپاه توست
شبیه کوه پابرجایم و چون رود سیّالم
به سویت میدوم با کودکانی که به دنبالم
یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند