ز رویت نه تنها جهان آفریدند
به دنبال تو کهکشان آفریدند...
برخیز سحر ناله و آهی میکن
استغفاری ز هر گناهی میکن
تا نیست نگردی، رهِ هستت ندهند
این مرتبه با همتِ پستت ندهند
حاجی به طواف کعبه اندر تک و پوست
وَز سعی و طواف هرچه کردهست، نکوست
نور فلک از جبین تابندۀ اوست
سرداریِ کائنات زیبندۀ اوست
معشوق علیاکبری میطلبد
گاهی بدن و گاه سری میطلبد
الهی الهی، به حقّ پیمبر
الهی الهی، به ساقی کوثر
کسی که دیگر خود خدا هم، نیافریند مثال او را
چو من حقیری کجا تواند، بیان نماید خصال او را