وقتی که زمین هنوز از خون دریاست
در غزه، یمن، هرات... آتش برپاست
دوباره سرخه تموم دفترم
داره خون از چشای قلم میاد
شکوه تاج ایمان بر سر ماست
شجاعت قطرهای از باور ماست
خبر رسید که در بند، جاودان شدهای
ز هر کرانه گذشتی و بیکران شدهای
آیا چه دیدی آن شب، در قتلگاه یاران؟
چشم درشت خونین، ای ماه سوگواران!...
از زخم شناسنامه دارند هنوز
در مسجد خون اقامه دارند هنوز