عشق فهمید که جان چیست دل و جانش نیست
سرخوش آنکس که در این ره سروسامانش نیست
وقتی كه شكستهدل دعا میكردی
سجادۀ سبز شكر، وا میكردی
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
آنسو نگران، نگاه پیغمبر بود
خورشید، رسول آه پیغمبر بود
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس