بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
از سمت مدینه خبر آورد نسیمی
تا مژده دهد آمده مولود عظیمی
مادر موسی، چو موسی را به نیل
در فکند، از گفتۀ ربَّ جلیل
گه احرام، روز عید قربان
سخن میگفت با خود کعبه، زینسان
هرکه با پاکدلان، صبح و مسایی دارد
دلش از پرتو اسرار، صفایی دارد
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
پیرمردی، مفلس و برگشتهبخت
روزگاری داشت ناهموار و سخت
ای که عمریست راه پیمایی
به سوی دیده هم ز دل راهیست