همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
كوی امید و كعبۀ احرار، كربلاست
معراج عشق و مطلع انوار، كربلاست
ای کاش مردم از تو حاجت میگرفتند
از حالت چشمت بشارت میگرفتند
ای سفیر صبح! نور از لامکان آوردهای
بر حصار شب دمی آتشفشان آوردهای
کسی محبت خود یا که برملا نکند
و یا به طعنه و دشنام اعتنا نکند
دلم امسال سامرّایی است و عید غمگین است
میان سفره «سامرّا» نماد هفتمین سین است
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر