همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
گر بر سر نفس خود امیری، مردی
ور بر دگری نکته نگیری، مردی
سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود
کسی محبت خود یا که برملا نکند
و یا به طعنه و دشنام اعتنا نکند
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر