شدهست خیره به جاده دو چشم تار مدینه
به پیشوازی تنهاترین سوار مدینه
این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
از سمت حرم شنیدهام میآید
با تیغ دو دم شنیدهام میآید
حق میشود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار
معشوق علیاکبری میطلبد
گاهی بدن و گاه سری میطلبد