صبحت به تن عاطفه جان خواهد داد
زیبایی عشق را نشان خواهد داد
گر بر سر نفس خود امیری، مردی
ور بر دگری نکته نگیری، مردی
طنین «آیۀ تطهیر» در صدایش بود
مدینه تشنۀ تکرار ربّنایش بود
ای که وجود پاک تو آیینۀ زهراست
هر جا تو باشی اسم بابایت علی آنجاست
معشوق علیاکبری میطلبد
گاهی بدن و گاه سری میطلبد