با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
تنت از تاول جانسوز شهادت پر بود
سینهات از عطش سرخ زیارت پر بود
چه خوش باشد که راه عاشقی تا پای جان باشد
خصوصاً پای فرزند علی هم در میان باشد
زره پوشیده از قنداقه، بیشمشیر میآید
شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر میآید
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من