چه خوش باشد که راه عاشقی تا پای جان باشد
خصوصاً پای فرزند علی هم در میان باشد
شبی ابری شدم سجاده را با بغض وا کردم
به باران زلال چشمهایم اقتدا کردم
به رغم سیلی امواج، صخرهوار بایست
در این مقابله چون کوه استوار بایست!
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
زره پوشیده از قنداقه، بیشمشیر میآید
شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر میآید