الهی اکبر از تو اصغر از تو
به خون آغشتگانم یکسر از تو
سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
شب به شب ماه به یاد لب عطشان حسین
میکشد آه به یاد لب عطشان حسین
ای ز داغِ تو روان، خون دل از دیدۀ حور!
بیتو عالم همه ماتمکده تا نفخۀ صور
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...