الهی اکبر از تو اصغر از تو
به خون آغشتگانم یکسر از تو
امشب ز غم تو آسمان بیماه است
چشم و دل ما قرین اشک و آه است
ای ز داغِ تو روان، خون دل از دیدۀ حور!
بیتو عالم همه ماتمکده تا نفخۀ صور
الهی به مستان میخانهات
به عقلآفرینان دیوانهات
نگاهم در نگاه شب، طنینانداز غوغاییست
کمی آنسوتر از شبگریههایم صبح فرداییست
ببین که بیتو نماندم، نشد کناره بگیرم
نخواستم که بیفتد به کوره راه، مسیرم
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...