گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
سر و پای برهنه میبرند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
کیسههای نان و خرما خواب راحت میکنند
دستهای پینهدارش استراحت میکنند
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
شبی که صبح شهادت در انتظار تو بود
جهان، مسخّر روح بزرگوار تو بود