زینب اگر نبود حدیث وفا نبود
با رمز و راز عشق کسی آشنا نبود
ز رویت نه تنها جهان آفریدند
به دنبال تو کهکشان آفریدند...
در وصف تو کس، روشن و خوانا ننوشتهست
ای هر که نویسد ز تو، گویا ننوشتهست!
حق روز ازل کل نِعَم را به علی داد
بین حکما حُکمِ حَکَم را به علی داد
بعد از آن غروب تلخ، جان زخمی رباب
بیتو خو گرفته با زخمههای آفتاب
دوباره پیرهن از اشک و آه میپوشم
به یاد ماتم سرخت، سیاه میپوشم
در مأذنه گلبانگ اذان پیدا شد
آثار بهار بیخزان پیدا شد
دل سپردیم به چشم تو و حرکت کردیم
بعدِ یک عمر که ماندیم...که عادت کردیم