عطش از خشکی لبهای تو سیراب شده
آب از هُرم ترکهای لبت آب شده
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
حضرتِ عباسی آمد شعر، دستانش طلاست
چشم شیطان کور! حالم امشب از آن حالهاست!
وقتی عدو به روی تو شمشیر میکشد
از درد تو تمام تنم تیر میکشد