زخمهایی که به تشییع تنت آمدهاند
همچو گلبوسه به دشت کفنت آمدهاند
روشن آن چشم که در سوگ تو پُر نم باشد
دلربا، نرگس این باغ به شبنم باشد
این گلِ تر ز چه باغیست که لب خشکیدهست؟
نو شکفتهست و به هر غنچه لبش خندیدهست
دل سوزان بُوَد امروز گواه من و تو
کز ازل داشت بلا، چشم به راه من و تو