ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
باز غم راه نفس بر قلب پیغمبر گرفت
باز از دریای ایمان، آسمان گوهر گرفت
ای حریمت رشک جنّات النّعیم
خطّ تو خطّ صراطالمستقیم
ای آفتاب فاطمه، در شهر ری مقیم
ری طور اهل دل، تو در آن موسی کلیم
پیغمبر و زهرا و حیدر یک وجودند
روز ازل تصویر یک آیینه بودند
ای دانش و کمال و فضیلت سه بندهات
دشمن گشادهرو، ز گلستان خندهات
رساندهام به حضور تو قلب عاشق را
دل رها شده از محنت خلایق را
بر عفو بیحسابت این نکتهام گواه است
گفتی که یأس از من بالاترین گناه است
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
در ساحل جود خدا باران گرفته
باران نور و رحمت و احسان گرفته
سیلاب میشویم و به دریا نمیرسیم
پرواز میکنیم و به بالا نمیرسیم
ازل برای ابد ملک لایزالش بود
چه فرق میکند آخر، که چند سالش بود