ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
بر نبض این گهواره نظم کهکشان بستهست
امید، بر شش ماه عمر او زمان بستهست
صحبت از دستی که رزق خلق را میداد شد
هر کجا شد حرف از آن بانو به نیکی یاد شد
میان هلهله سینه مجال آه نداشت
برای گریه شریکی نبود و چاه نداشت
بیا به خانه که امّید با تو برگردد
هزار مرتبه خورشید با تو برگردد
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود