گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
رخصت بده از داغ شقایق بنویسم
از بغض گلوگیر دقایق بنویسم
ایرانم! ای از خونِ یاران، لالهزاران!
ای لالهزارِ بی خزان از خونِ یاران!
آیا چه دیدی آن شب، در قتلگاه یاران؟
چشم درشت خونین، ای ماه سوگواران!...
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
کویر خشک حجاز است و سرزمین مناست
مقام اشک و مناجات و سوز و شور و دعاست
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند