ای نبیطلعت، ای علیمرآت
وی حسنخصلت، ای حسینصفات
هر دل که سوز عشق تکانش نمیدهد
حق در حریم قرب، مکانش نمیدهد
تیر كمتر بزنید از پی صیدِ بالش
چشمِ مرغانِ حرم میدود از دنبالش
هفتاد و دو آیه تابناک افتادهست
هفتاد و دو لاله سینهچاک افتادهست
به غیر تو که به تن کردهای تماشا را
ندید چشم کسی ایستاده دریا را
الا که نور و صفا آفتاب از تو گرفت
ستاره سرعت سِیْر و شتاب از تو گرفت
غرقِ حماسه است طلوعِ پگاه تو
خورشید میدمد ز تماشای ماه تو
باصفاتر ز بانگِ چلچلهای
عاشقِ واصلی و یكدلهای
در دشت بلا که خاک از خون تَر بود
یک باغ پر از شکوفهٔ پرپر بود
لختی بیا به سایهٔ این نخلها رباب!
سخت است بیقرار نشستن در آفتاب!
ای ماه من که چشم و چراغ نبوتی
ریحانهٔ بهشتی باغ نبوتی