وقت وداع فصل بهاران بگو حسین
در لحظههای بارش باران بگو حسین
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
شَمَمتُ ریحَکَ مِن مرقدِک، فَجَنَّ مشامی
به کاظمین رسیدم برای عرض سلامی
ای قوم به حج آمده در خویش نپایید
از خود بهدرآیید که مهمان خدایید
دل را به نور عشق صفا میدهد نماز
جان را به ياد دوست جلا میدهد نماز
بهار آمد بهار من نیامد
گل آمد گلعذار من نیامد