آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد
در زیر پای مرد خدا جانماز شد
رسیدی و پر و بال فرشتهها وا شد
شب از کرانۀ هستی گذشت و فردا شد
تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
هیچ کس نشناخت دردا! درد پنهان علی
چون کبوتر ماند در چاه شب افغان علی
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست