باز هم آدینه شد، ماندهام در انتظار
چشم در راه توام، بیقرارم، بیقرار
میگریم از غمی که فزونتر ز عالَم است
گر نعره برکشم ز گلوی فلک، کم است
یکی از همین روزها، ناگهان
تو میآیی از نور، از آسمان
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود
شبی که نور زلال تو در جهان گم شد
سپیده، جامه سیه کرد و ناگهان گُم شد
بعد از آن واقعهٔ سرخ، بلا سهم تو شد
پیکر سوختهٔ کربوبلا سهم تو شد
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم