بنای دین که با معراج دستان تو کامل شد
به رسم تهنیتگویی برایت آیه نازل شد
کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
وقت وداع فصل بهاران بگو حسین
در لحظههای بارش باران بگو حسین
شَمَمتُ ریحَکَ مِن مرقدِک، فَجَنَّ مشامی
به کاظمین رسیدم برای عرض سلامی
پروندۀ جرم مستند را چه کنم؟
شرمندگی الی الابد را چه کنم؟
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
آوردهام دو ظرف پر از رنگ، سبز و سرخ
یک رنگ را برای خودت انتخاب کن
در شور و شر حجاز تنهاست علی
در نیمهشبِ نماز تنهاست علی
آن جانِ جهانِ جود برمیگردد
ـ بر اجدادش درود ـ برمیگردد
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من