همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
هیچ کس نشناخت دردا! درد پنهان علی
چون کبوتر ماند در چاه شب افغان علی
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر