ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده
با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده
با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
غریبه! آی جانم را ندیدی؟
مه هفت آسمانم را ندیدی؟
چون کوفه که چهرهای پر از غم دارد
این سینه، دلی شکسته را کم دارد
بیا باران شو و جاری شو و بردار سدها را
به پیکارِ «نخواهد شد» بیاور «میشود»ها را
یک کوه رشید دادهام ای مردم!
یک باغ امید دادهام ای مردم!
خوش باد دوباره یادی از جنگ شدهست
دریاچۀ خاطرات خونرنگ شدهست
این چه خروشیست؟ این چه معمّاست؟
در صدف دل، محشر عظماست
چون آينه، چشم خود گشودن بد نيست
گرد از دل بيچاره زدودن بد نيست