آن روز با لبخند تا خورشید رفتی
امروز با لبخند برگشتی برادر
ای تن و جانت سپر هر بلا
کوفۀ تو قطعهای از کربلا
ای خوشهای ز خرمن فیضت تمام علم!
با منطق تو اوج گرفته مقام علم
امشب حرم خدا حرم شد
از مقدم یار محترم شد
سر تا به قدم آینۀ حسن خدایی
کارش ز همه خلق جهان عقدهگشایی
گفتم سر آن شانه گذارم سر خود را
پنهان کنم از چشم تو چشم تر خود را
ای فروغ دانشت تا صبح محشر مستدام
وی تو را پیش از ولادت، داده پیغمبر سلام
پرنده کوچ نکردهست زیر باران است
اگرچه سنگ ببارد وگرچه طوفان است
ای ماه آسمانی ماه خدا حسن!
خورشید، مستمند تو از ابتدا حسن!
ای همه جا یار رسولِ خدا
محرم اسرار رسولِ خدا
سلام ما به تو، ای هاجر چهار ذبیح
درود ما به تو، ای مریم چهار مسیح...
بریز آب روان اسما، ولی آهسته آهسته
به جسم اطهر زهرا، ولی آهسته آهسته...
باز روگرداندم از تو، باز رو دادی به من
با همه بیآبرویی آبرو دادی به من