یا علی گفتم همه درها به رویم باز شد
یا علی گفتم، چه شیرین شعر من آغاز شد
دلا تا باغ سنگی، در تو فروردین نخواهد شد
به روز مرگ شعرت سورۀ یاسین نخواهد شد
ما شهیدان جنون بودیم از عهد قدیم
سنگ قبر ماست دریا، نقش قبر ما نسیم
نخستین کس که در مدح تو شعری گفت آدم بود
شروع عشق و آغاز غزل شاید همان دم بود
تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
نه مثل سارهای و مریم، نه مثل آسیه و حوّا
فقط شبیه خودت هستی، فقط شبیه خودت زهرا
نمازی خواندهام در بارش یکریز ترتیلش
فدای عطر حوّل حالنای سال تحویلش
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست
یا علی! این کیست میآید شتابان سوی تو؟
با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟
ابتدای کربلا مدینه نیست
ابتدای کربلا غدیر بود
دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد
شور بهپا میکند، خون تو در هر مقام
میشکنم بیصدا، در خود هر صبح و شام
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هرکس میان صحن حرم راه میرود