در این حریم هر که بیاید غریب نیست
هرکس که دلشکسته بُوَد بینصیب نیست
نه دعبلم نه فرزدق که شاعرت باشم
که شاعرت شده، مقبول خاطرت باشم
چشمم به هیچ پنجره رغبت نمیکند
جز با ضریح پاک تو صحبت نمیکند
پیشانیات
از میان دیوار میدرخشد
به گونۀ ماه
نامت زبانزد آسمانها بود
مشتاق و دلسپرده و ناآرام
زین کرد سوی حادثه مَرکب را
هرچند حال و روز زمین و زمان بَد است
یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است